عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

عیدقربان مبارک..1392

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد . . .   سلام و درود فراوان به همۀ دوستای گلم و عرض تبریک به مناسبت عیدقربان و یه سلام مخصوص به پسرخوشگلم ،عزیزم عید شماهم مبارک مهربونم رهام عزیزم امروز اومدم یه کم ازت گله کنم ..اولین گلم اینه که بیرون که میریم جدیداً به هیچ عنوان راه نمیری به محض پیداشدن از ماشین سریع دستای کوچولوتو به سمتم میگیری و با حالت گریه میگی واقعاً خستم...منوبغلم کن هرچی اصرارمیکنم که راه بری شروع میکنی به جیغ و دادوبیداد و به قول خودمون خودتو میزنی به کولی بازی منم به خاطراینکه جلب تو...
24 مهر 1392

کادوهای روزکودک

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم سلام خوشگل خودم رهام جون امروز اومدم یه کم از شیطنتات و واست ثبت کنم ..اول اینکه خدارو شکر امروز دقیقاً یک هفتست گوشه شیطون کر رختخوابت خیس نشده و من خیییییییییییییییییییلی خیلی از این موضوع خوشحال و مسرورم ..)البته هرشب خرابکاری نمیکردی ولی هفتۀ دو یا سه بار رو شاخش بود.....البته من و بابا تا صبح چهارمرتبه شمارو می بریم دستشویی صبح که از خواب پامیشیم ازهم دیگه سئوال میکنیم که تو چندباررهام و بردی دستشویی که هر دفعه دوبارمن دوباربابا خیلی جالبه ) دوم اینکه بلاخره پروسه خونه تکونی پائیزیم تموم شد و...
17 مهر 1392

روزت مبارک عزیزدلم

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم روز كودك مبارك رهام مامان، روزت مبارک نفسم ...
16 مهر 1392

مهربوووووووووونم

سلام رهام قشنگم فدات شم که باز مریض شدی رهام جون من چندروزیه سرماخورده و اصلاً حوصله نداره..هفتۀ پیش تصمیم گرفتم با خاله پریوش برم باشگاه یه جلسه هم رفتم و چون مسئولش دوست خاله جون بود گفت رهامم بیاره اشکالی نداره منم خوشحال شدم و رفتم ثبت نامم کردم منتهی از یه طرف شما مریض شدی و از طرفی چون عصرها خاله جون میره (چون ماشین داشت گفتم واسم راحته باهاش برم)منم میخواستم همون ساعت برم فک کردم منم مجردم و ....بگذریم اون شب خیلی دیر رسیدیم خونه و زنگ زدم به خاله و گفتم عزیزم خودت برو کار من نیست با رهام بیام باشگاه..نمیدونم چطو قبلاً دو شیفت سرکار می رفتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!   موقع برگشتن تو ماشین یهو بی مقدمه گفتی مون...
9 مهر 1392

مهر92

اولین روز دبستان باز گرد!کودکی ها شادو خندان بازگرد!درسهای سال اول ساده بود!آب را بابا به سارا داده بود!درس پند آموز روباه و خروس!روبه مکارو دزد و چاپلوس!باوجودسوزو سرمای شدید!ریزعلی پیراهن از تن میدرید!تادرون نیمکتی جامی شدیم!ماپراز تصمیم کبرامیشدیم!کاش هرگز زنگ تفریحی نبود!جمع بودن بودوتفریقی نبود!کاش میشدبازکوچک میشدیم!لااقل یک روز کودک می شدیم.مهربرهمه بچه مدرسه ای های قدیمی مبارک سلام رهام قشنگم سلام یکی یکدونۀ مامان الهی فدات شم ببخشید که اینقد کم لطف شدم و دیر به دیر خاطراتتو ثبت میکنم...تو این مدت که حالم خوب نبود و کسالت داشتم (هرچند هنوزم حالم خوب خوب نشده)خیلی هوامو داشتی و به هم انرژی میدادی دل دردهای خیلی بدی داشتم و هر دفعه...
1 مهر 1392

کوتاهی موی گل پسرم

  دوشنبه ١١شهریور١٣٩٢ باباتهران بود و خاله پریوش پیش ما بود چون حال من خوب نبود اومده بود که از شما مراقبت کنه و باهات بازی کنه..صبح که از خواب بیدار شدیم پریوش گفت مونا رهامو ببرم حموم منم از خدا خواسته گفتم آره ببرش شمارفتید حموم و واسه شستن موهات دادو بیدادی راه انداختی که نگو و نپرس خاله جونم که حسابی عصبانی شده بود اومد بیرونو کلی غرغر که تو به این بچه داری ظلم میکنی گناه داره خسته شده(چون رشتش مشاوره و روانشناسیه  کتابهای روانشناسی زیادی خونده)شروع کرد توضیح دادن در رابطه با شکل گیری شخصیتشو این صحبتا ..البته خیلی ها بهم می گفتن رو شخصیتش تاثیر منفی میزاره...منم گوشی و برداشتم و علیرغم میل باطنیم گفتم اگه آقا پیمان (دوس...
1 مهر 1392

فقط عکس

این عکس حیاط خونۀ مامانمه(رهام جون عاشق توت فرنگیه حاجی هم واسش کاشته هیچ کس جز شما لب به توت فرنگیا نزده دلشون نمیاد بخورن همه رو واسه شما نگه میدارن)   ...
1 مهر 1392

اولین سفر گل پسری ما به مشهد مقدس1392/4/29

سلام  رهام جونم امروز سه تایی با خاله مرجان و خونوادۀ بابا جون ان شاله میریم مشهد امیدوارم بهممون خوش بگذره ان شاله.......دوستای گلم برا همتون دعا میکنم.نایب زیارۀ همتون هستیم   عکسای رهام و بابا جون شهربازی ...
1 مهر 1392
1